هیدروپلیتیک هیرمند و بازتاب های فضایی آن در روابط ایران و افغانستان
محورهای موضوعی : جغرافیای سیاسی
مهدی کریمی
1
,
هادی سیفی فرزاد
2
,
قاسم اصولی اودلو
3
,
مجتبی شعیبی
4
1 - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
2 - دانشگاه تربیت مدرس
3 - موسسه آموزش عالی بیمه اكو، دانشگاه علامه طباطبایی
4 - دانشگاه تربیت مدرس
کلید واژه: هیدروپلیتیک, رود هیرمند, ایران, افغانستان, بازتاب های فضایی,
چکیده مقاله :
آب منشا حیات بر روی کره زمین است که امکان یافتن جایگزینی آن وجود ندارد، همینطور انتقال و شیرین کردن آب هزینه های زیاد دارد. با افزایش تقاضا برای منابع آب و آلوده شدن آب های سطحی و زیرزمینی در بسیاری از مناطق جهان، آب تبدیل به عاملی برجسته در روابط سیاسی بین کشورها شده و احتمال وقوع منازعه و درگیری بر سر آن تشدید می گردد، به گونه ای که روابط دو کشور را در زمینه های مختلف متاثر می کند. عدم تطابق مرزهای سیاسی با مرزهای طبیعی و حوضه های آبریز رودخانه ها موجب شده است که امروزه بیش از 40 درصد از جمعیت جهان در مناطقی زندگی کنند که حوضه های آبریز آن ها بین دو یا چند کشور مشترک است. با توجه به روند افزایشی مصرف آب در بخش های فرادست رودخانه ها و منابع آبی، مشاجرات هیدروپلیتیک میان جوامع و ملت های ساکن در فرادست و فرودست نیز در حال افزایش است. رودخانه هیرمند علاوه بر کاهش بارندگی و خشکسالی، بوسیله ی سدهای احداث شده، آب ورودی به کشور ایران به شدت کاهش پیدا کرده است؛ و اثرات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سیاسی(درسطح داخلی و بین المللی) بر جای گذاشته است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی در پی بررسی تبعات مناقشه بر سر آب در منطقه سیستان و بازتاب های فضایی این مناقشات می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مهمترین بازتاب های هیدروپلیتیک هیرمند، در بحران آب در منطقه سیستان و متاثر ساختن روابط دو کشور ایران و افغانستان انعکاس دارد همینطور در داخل کشور ایران بازتاب های فضایی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی داشته است.
Water is the origin of life on earth and there is no replacement for it. Unfortunately, transfer and desalination of seawater have a lot of costs. By increase in demands for water resource, and by contamination of surface and underground water, it is considered as important factor in political relations between countries. This may lead to many conflict and dispute over water resource. Inconsistency between Political and natural boundaries caused that more than 40 percent of the world population living in areas that watershed areas are common with other countries. Since the water consumption in upstream of rivers has an increasing trend, subsequently, hydro politic conflicts between societies that living in the upstream and downstream of water resource is increasing, as well as. The Helmand river is a good example for above-mentioned problem. The mean annual Helmand river discharge decreased significantly due to drought events and dam construction in Afghanistan. These factors, result in many Economic, political, social effects. This study aims to investigate the consequences of conflicts over water in Sistan region and spatial reflections of this conflict using descriptive-analytical approach. The results showed that the hydro politic confliction of Helmand river have an important reflection in water crisis in Sistan region and have an important effect in political relations between Iran and Afghanistan. In addition, in inside of Iran have a spatial reflects in economic, social and political dimensions.
ابراهیم زاده، عیسی. (1384). تعیین و تدوین استراتژی توسعه محیط زیست سیستان و بلوچستان. طرح پژوهشی: سازمان حفظ محیط زیست سیستان و بلوچستان.
احمدی، سید عباس. (1383). بررسی هیدروپلیتیک هیرمند.رشد آموزش جغرافیا، شماره 67، صص 54-48.
حافظ نیا و دیگران. (1385). هیدروپلیتیک هیرمند و تاثیر آن بر روابط سیاسی ایران و افغانستان. برنامه ریزی و آمایش فضا، شماره 2، صص 25-1.
حافظ نیا، محمد رضا. (1385). اصول و مبانی ژئوپلیتیک. مشهد: انتشارات پاپلی.
حسیبی، رباب. (1371). تقسیم آب هیرمند و انعکاس آن در روابط ایران و افغانستان. گنجینه اسناد، شماره 5 و 6، صص 61-44.
رحمانیان داریوش و براقی، فضل الله. (1389). جایگاه مساله آب هیرمند در مناسبات ایران و افغانستان در دوره رضا شاه. تاریخ ایران، شماره 65-64، صص 70-37.
سالور، عباس. (1381). رود هیرمند و اختلاف حقابه. تاریخ معاصر ایران، سال 6، شماره 21و 22، صص 858-575.
سیستانی، محمد اعظم. (1367). سیستان : سرزمین ماسه ها وحماسه ها. کابل : آکادمی علوم جمهوری افغانستان، مرکز علوم اجتماعی.
فتحی، محمد. (1383). تهران، کابل و آب هیرمند. گزارش، شماره 161، صص 25-22.
کمپ، جفری و هارکاوی، رابرت. (1383). جغرافیای استراتژیک خاورمیانه (جلد اول). ترجمه: سید مهدی حسینی متین، تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.
مجتهدزاده، پیروز. (1374). هیرمند و هامون در چشم انداز هیدروپلیتیک خاور ایران. اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 102-101، صص 38-33.
محمد حسن ضیا، توانا و دیگران. (1389). بررسی تطبیقی اثرات کاهش آب هیرمند بر فعالیت های کشاورزی در روستاهای سیستان. پژوهش های جغرافیای انسانی، شماره 71، صص 65-49.
مختاری هشی، حسین. (1392). هیدروپلیتیک ایران؛ جغرافیای بحران آب در افق سال 1404. فصلنامه ژئوپلیتیک، سال نهم، شماره سوم، صص 83-49.
ملکی، بهنام. (1383). رودخانه هیرمند و چالش های پیش رو. اطلاعات سیاسی- اقتصادی. شماره 210-209، صص 71-66.
Carius, A., Dabelko, D. G., & Wolf T. , A. (2004). Water, conflict, and cooperation. Environmental Change and Security Project Report, 10, 60-66.
Choucri Nazli & Robert, North. (1975). Nations in Conflict: National Growth and International Violence. Sanfrancisco. Califi Freeman.
Engelman, R., & LeRoy, P. (1993). Sustaining water. Population and the future of renewable water supplies.
Haggett, P. (1991). Geography-a modern synthesis. UTB fuer Wissenschaft: Grosse Reihe (Germany).
Haggett, Peter. (1983). Geography: A Modern Synthesis. New York: Publisher: Harpercollins College Div.
Haggett, Peter. (2001). Geography: A Global Synthesis. Publisher: Prentice Hall.
HDR (Human Development Report) (2006). Beyond scarcity: Power, poverty and the global water crisis. Chapter 6. UNDP.
Holsti, K.J. (1986). Resolving International Conflicts: a Taxonomy of Behavior and some Figures on Procedures. Journal of Conflict Resolution.
King, M. & Sturtewagen, B. (2010). Making the most of Afghanistan’s River Basins Opportunities for Regional Cooperation. The East West Institute 11 East 26th Street, 20th Floor New York, NY 10010.
Najafi, Alireza & Vatanfada, Jabbar. (2013). Transboundary Water Management Improvements, the Way Forward in the Middle East; Case Study: Transboundary Water Management of Iran and Neighbors. Geopolitics Quarterly, Volume: 8, No 4, Pp. 135-155.
Richard, Ashley. (1980). the Political Economy of War and Peace. London: Francis Pinter.
Rijsberman, F. R. (2006). Water scarcity: Fact or fiction? Agricultural Water Management, 80 (1), 5-22.
Turton, A., & Henwood, R. (2002). Hydropolitics in the developing world: a southern African perspective: International Water Management Institute.
UN. (2008). Transboundary Waters: Sharing Benefits, Sharing Responsibilities. http://www.unwater.org/downloads/UNW_TRANSBOUNDARY.pdf, accesed on Agust 27, 2015.
UNDP. (2006). Human Development Report, Beyond scarcity: power, poverty and the global water crisis. New York.
WWAP. (2012). The United Nations World Water Development Report 4: Managing Water under Uncertainty and Risk. Paris: UNESCO.
هیدروپلیتیک هیرمند و بازتاب های فضایی آن در روابط ایران و افغانستان
مهدی کریمی - استادیار، مطالعات اسناد فرهنگی آسیا، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران.
هادی سیفی فرزاد 1- دانش آموخته دکترای جغرافیای سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
قاسم اصولی اودلو - استادیار، روابط بین الملل، موسسه آموزش عالی بیمه اكو، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
مجتبی شعیبی - دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
تاريخ دريافت: 11/04/1399 | تاريخ پذیرش: 07/01/1400 |
چکیده
آب منشا حیات بر روی کره زمین است که امکان یافتن جایگزینی آن وجود ندارد، همین طور انتقال و شیرین کردن آب هزینههای زیاد دارد. با افزایش تقاضا برای منابع آب و آلوده شدن آبهای سطحی و زیرزمینی در بسیاری از مناطق جهان، آب تبدیل به عاملی برجسته در روابط سیاسی بین کشورها شده و احتمال وقوع منازعه و درگیری بر سر آن تشدید میگردد، به گونهای که روابط دو کشور را در زمینههای مختلف متاثر میکند. عدم تطابق مرزهای سیاسی با مرزهای طبیعی و حوضههای آبریز رودخانه ها موجب شده است که امروزه بیش از 40 درصد از جمعیت جهان در مناطقی زندگی کنند که حوضههای آبریز آنها بین دو یا چند کشور مشترک است. با توجه به روند افزایشی مصرف آب در بخش های فرادست رودخانهها و منابع آبی، مشاجرات هیدروپلیتیک میان جوامع و ملتهای ساکن در فرادست و فرودست نیز در حال افزایش است. رودخانه هیرمند علاوه بر کاهش بارندگی و خشکسالی، بوسیلهی سدهای احداث شده، آب ورودی به کشور ایران به شدت کاهش پیدا کردهاست؛ و اثرات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سیاسی (درسطح داخلی و بینالمللی) بر جای گذاشته است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی در پی بررسی تبعات مناقشه بر سر آب در منطقه سیستان و بازتابهای فضایی این مناقشات میباشد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مهمترین بازتابهای هیدروپلیتیک هیرمند، در بحران آب در منطقه سیستان و متاثر ساختن روابط دو کشور ایران و افغانستان انعکاس دارد همین طور در داخل کشور ایران بازتابهای فضایی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی داشته است.
واژگان کلیدی: هیدروپلیتیک؛ رود هیرمند؛ ایران؛ افغانستان، بازتاب¬های فضایی
نحوه استناد به مقاله: کریمی، مهدی، سیفی فرزاد، هادی، اصولی اودلو و شعیبی، مجتبی (1400)، هیدروپلیتیک هیرمند و بازتاب های فضایی آن در روابط ایران و افغانستان، پژوهشنامه جغرافیا و نظامهای فضایی، 2 (1)، 54- 73. http://jgss.ir/Article/16071
|
مقدمه
آب منشا حیات بر روی کره زمین است که امکان یافتن جایگزینی برای آن وجود ندارد. در سراسر تاریخ بشر، دسترسی مطمئن به آب، یک شرط اساسی برای توسعه اجتماعی، اقتصادی و پایداری فرهنگ و تمدن بوده است. این امر تا بدان جا نقش دارد که حتی اگر کشورهای در حال توسعه روش های جدیدی برای توسعه خویش در پیش گیرند و از اشتباهات گذشته اجتناب نمایند، باز هم تصور استمرار توسعه پایدار در شرایطی که کمیابی و کمبود منابع و ذخایر آب شیرین تجدید شونده وجود دارد، بسیار دشوار است. آب که تصفیه آن دشوار، انتقال آن پرهزینه و جایگزین کردن آن ناممکن است یگانه عنصری است که وجود آن برای تولید مواد غذایی، توسعه اقتصادی و بقای حیات ضروری است. هیچ کشوری بدون اطمینان از داشتن تامین آب نمی تواند ثبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود را حفظ کند و بدون کاهش میزان آلوگی جو، امنیت نسل های آتی از نظر آب و غذا مبهم و بدین طریق توسعه پایدار فقط در حد یک شعار باقی خواهد ماند (کرمزاده و مرادیان، 1396: 340).
با افزایش تقاضا برای منابع آب و آلوده شدن آب های سطحی و زیرزمینی در بسیاری از مناطق جهان، آب تبدیل به عاملی برجسته در روابط سیاسی بین کشورها شده و احتمال وقوع منازعه و درگیری بر سر آن تشدید می گردد. کشمکش و درگیری بر سر کیفیت منابع آب از طریق همکاری بین کشورها قابل مدیریت می باشد ولی اختلاف بر سر کمیت منابع و مساله کاهش منابع آب به دشواری قابل حل است و در بسیاری از موارد، تهدیدی برای درگیری و منازعه میان کشورها می باشد، با توجه به اینکه اگرچه تلاشها برای تنظیم مقررات مربوط به بهرهبرداری از رودهای بین المللی صورت گرفته اما هنوز تعریف دقیقی از میزان حاکمیت دولتها بر این منابع آن گونه که مورد قبول همگان باشد ارایه نشده است که بر اساس آن بتوان مسایل و اختلافات بر سر تقسیم منابع آب رودهای بین المللی را حل نمود. چگونگی استفاده مشترک و بهینه از منابع آب شیرین موجود در جهان که هم محدود و آسیبپذیر و هم عامل بقای زندگی، توسعه و محیط است می تواند تعیین کننده وضعیت صلح یا جنگ در عصر حاضر باشد. شاید نیز بتوان قرن حاضر را قرن آب نامید.
هیرمند یکی از رودخانه هایی است که مورخان قدیم و جدید در مورد اهمیت آن اتفاق نظر دارند و سیستان را زاییده هیرمند می دانند. پیش از تقسیم سیستان در نتیجه حکمیت گلداسمیت در سال 1872 و سپس با تغییر بستر رود هیرمند در سال 1896 که منجر به حکمیت مک ماهون در سال 1905 شد، مساله آب هیرمند موضوعیت نداشت، زیرا هیرمند یکپارچه و یکدست بود و ساکنان آن در دو طرف رود بر اساس عرف و رسم معمول از آب آن برای مصارف کشاورزی و آشامیدنی خود استفاده می کردند. با تقسیم سیستان و انضمام نیمی از آن به افغانستان، ساکنان میدانستند به یکباره از هم جدا افتاده در دو سوی مرزهای سیاسی قرار گرفتند و از این زمان بر سر نحوه استفاده از آب هیرمند دچار اختلاف شدند. درگیریهای محلی بر روابط دو کشور همسایه تاثیر گذاشت و با وجود مذاکرات و توافق های دو کشور در مقاطع مختلف تاریخی هنوز مساله آب محل اختلاف است و دیپلماتها از آن به "استخوان لای زخم" تعبیر کرده اند (گرگیج و خزایی، 1398: 53) آنچه که بر اهمیت مساله آب در دو کشور می افزاید، واقع بودن منطقه مورد مناقشه در یک حوزه جغرافیایی نیمه خشک و حارهای است. بررسی بازتابهای فضایی این پدیده موضوع پژوهش حاضر است. در واقع این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی در پی بررسی تبعات مناقشه بر سر آب در منطقه سیستان است. مهمترین بازتابهای هیدروپلیتیک هیرمند، در بحران آب در منطقه سیستان و متاثر ساختن روابط دو کشور ایران و افغانستان انعکاس دارد. آنچه که ضرورت چنین پژوهش هایی را دو چندان میکند این است که مساله آب همچنان به طور کامل حل و فصل نشده و مذاکرات میان نمایندگان دو طرف جریان دارد و این پژوهش ها می تواند زوایای مهم موضوع مورد مناقشه را آشکار کند. بررسی بیشتر این پدیده می تواند افکار عمومی را به این موضوع متوجه کند و این نکات مهم می تواند برای متولیان امر و مذاکره کنندگان مفید و سودمند باشد.
روش تحقیق
همان طور که در مقدمه بحث نیز اشاره شد این پژوهش به دنبال یافتن پاسخی به این سوال اصلی است که "مهمترین بازتاب های فضایی هیدروپلیتیک هیرمند چیست؟" فرضیه پژوهش نیز عبارتست از: " به نظر میرسد مهمترین بازتابهای فضایی هیدروپلیتیک هیرمند، بحران آب در منطقه سیستان و متاثر ساختن روابط دو کشور ایران و افغانستان است". با این اوصاف پژوهش مزبور به لحاظ هدف، بنيادي و به لحاظ ماهيت و روش، از نوع توصیفی- تحلیلی ميباشد. ابزار گردآوري اطلاعات با استفاده از روش کتابخانهاي ميباشد. در روش کتابخانهاي، استفاده از منابع موجود در كتابخانه ها، اطلاعات آماری رسمی و معتبر بین المللی مورد توجه قرار ميگيرد. براي تجزيه و تحليل یافته ها، از روش تحليل کیفی داده ها استفاده می شود. نتيجه گيري نهايي اين پژوهش نيز به کمک روش کیفی انجام مي گیرد.
مبانی و چارچوب نظری پژوهش
هیدروپلیتیک
هیدروپلیتیک مطالعه نقش آب در مناسبات و مناقشات اجتماعات انسانی، ملت ها و دولت ها است اعم از اینکه در داخل کشورها و یا بین آنها و دارای ابعاد فراکشوری، منطقه ای، جهانی و بین المللی باشد (حافظ نیا، 1385: 102). عدم تطابق مرزهای سیاسی با مرزهای طبیعی و حوضه های آبریز رودخانه ها موجب شده است که امروزه بیش از 40 درصد از جمعیت جهان در مناطقی زندگی کنند که حوضه های آبریز آنها بین دو یا چند کشور مشترک است. نوع تعامل میان ملت ها و جوامع محلی در بهره برداری از منابع مشترک آبی، طیف گسترده ای از سازگاری و همکاری کامل تا ناسازگاری و جنگ را دربر می گیرد. با توجه به روند افزایشی مصرف آب در بخش های فرادست رودخانه ها و منابع آبی، مشاجرات هیدروپلیتیک میان جوامع و ملت های ساکن در فرادست و فرودست منابع آب نیز در حال افزایش است و بر همین اساس برخی نظریه پردازان قرن بیست و یکم را سده هیدروپلیتیک می نامند و بر این باورند که بیشتر درگیریها و جنگهای محلی، منطقهای و جهانی ناشی از کمبود آب خواهد بود (مختاری هشی، 1392: 52). بنابراین پرداختن به مسائل آب های مرزی مشترک از حساسیت و اهمیت ویژه ای برخوردار است و برای مدیریت آن تاکنون کنوانسیونها و معاهدات بین المللی متعددی تدوین شده است. با افزایش تقاضا برای منابع آب و آلوده شدن آب های سطحی و زیرزمینی در بسیاری از مناطق جهان، آب تبدیل به عاملی برجسته در روابط سیاسی بین کشورها شده و احتمال وقوع منازعه و درگیری بر سر آن تشدید شده است. با توجه به این مسائل بررسی بحران های ناشی از کمبود منابع آب به صورت یکی از مباحث کلیدی در جغرافیای سیاسی درآمده است و شاخهای از علم جغرافیای سیاسی که به بررسی این موضوع می پردازد، هیدروپلیتیک نامیده می شود.
بحران آب
با افزایش جمعیت و نزدیک شدن مقادیر تقاضا به مرز نهایی منابع آب تجدید شونده، آب می تواند عامل شعله ور شدن آتش رویارویی ها در مناطقی گردد که در آنها رقابت های قومی و سیاسی، سابقهای دیرینه دارد. عدهای از تحلیل گران معتقدند که آب به عنوان یک کالای کمیاب و گران قیمت به جای نفت در کانون رویارویی و آشتیها قرار خواهد گرفت. پطرس غالی دبیر کل سابق سازمان ملل در سال 1985 اعلام کرد که "جنگ بعدی در خاورمیانه نه بر سر سیاست، بلکه بر اساس آب رخ خواهد داد" (Engelman & LeRoy, 1993). بان کی مون دبیر کل فعلی سازمان ملل نیز اشاره می کند که "رقابت شدید بر سر منابع آب ممکن است منبع منازعه و جنگ های آینده باشد" (Carius, Dabelko, & Wolf T., 2004).
براساس گزارش سازمان ملل در سال 2019، حدود 2/2 میلیارد نفر درجهان به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارند و بیش از 2/4 میلیارد نفر تاکید شده است که از جمله به خاطر عدم دسترسی به آب سالم هنوز امکان دفع بهداشتی فاضلاب را ندارند و در نتیجه هر سال 297 هزار کودک زیر پنج سال از اسهال میمیرند که این امر دومین عامل بزرگ مرگ و میر کودکان در جهان است. 2 میلیارد نفر در کشورهایی زندگی میکنند که با بحران آب مواجه هستند و 80 درصد حوادث طبیعی مانند طوفان و خشکسالی به آب مرتبط هستند (UN, 2018). این گزارش خواهان تامین 20 لیتر آب سالم در هر روز برای همه به عنوان "حقی از حقوق بشر" است. سازمان ملل نیز سال های 2005 تا 2015 را "دهه آب" با شعار "آب برای همه" نامید (UNDP, 2015).
بیش از 900 میلیون نفر در نواحی روستایی که درآمدی کمتر از 1 دلار در روز دارند به آب برای معیشت خود دسترسی ندارند. عدم دسترسی به آب تاثیرات عمده ای بر روی رفاه مردم دارد. فقدان دسترسی به آب سالم و بهداشت همراه با بهداشت فردی ضعیف سبب تاثیرات بزرگی مخصوصا از طریق بیماری های اسهال می شود که همچنان که برآورد شده است سالیانه سبب مرگ 18/2 میلیون نفر که یک سوم آنها کودکان زیر 5 سال هستند، می شود. افراد فقیر، بیشتر از عدم دسترسی به آب برای اهداف تولیدی متاثر میشوند. آب تازه برای مجموعهای از چالشهای جهانی از سلامت تا سوء تغذیه، فقر و مدیریت منابع طبیعی پایدار حیاتی است. استفاده از آب تنها با رشد جمعیت کنترل نمیشود. در قرن بیستم جمعیت جهان 3 برابر شد ولی مصرف آب شش برابر افزایش یافت (Rijsberman, 2006). تا سال 2025، 8/1 میلیارد نفر در مناطق یا کشورهایی زندگی خواهند کرد که کمبود آب قطعی خواهند داشت و دو سوم مردم جهان تحت فشار حاصل از کمبود آب سالم خواهند بود. شکل شماره 1 کمبود آب جهانی فیزیکی و اقتصادی را نشان می دهد.
شکل 1: کمبود آب جهانی فیزیکی و اقتصادی Source: (WWAP, 2012)
به طور کلی رابطه بین منازعه و آب به سه عامل برمی گردد:
· دسترسی به منابع آب کافی: منازعه بر سر آب زمانی محتمل است رخ می دهد که کشمکش بر سر دسترسی به آب کافی و با کیفیت باشد. حتی زمانی که تامین آب محدود نیست، تخصیص آب بین استفاده کنندگان مختلف و مصارف گوناگون می تواند منازعه آمیز باشد.
· آب، از دست رفتن معیشت و منازعه داخلی: اهمیت آب در حفظ و پایداری معیشت انسانی می تواند به صورت غیرمستقیم با منازعه مرتبط باشد. آب منبعی حیاتی برای کشاورزی، که به صورت سنتی منبع عمده امرار معاش می باشد، است. اگر این منبع ساقط شود، افراد به دنبال فرصتهای شغلی به شهرها مهاجرت می کنند. مهاجرت خود می تواند بین مهاجران و جامعه مهاجر پذیر تنش ایجاد کند، مخصوصا زمانی که مهاجرت با افزایش فشار بر منابع کمیاب همراه باشد. کمیابی منابع خود باعث فقر می شود و متعاقبا فقر نیز مخرج مشترک بسیاری از منازعات می باشد. مانند آنچه که در جنگ های داخلی آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین در طی یک دهه اخیر شاهد هستیم.
· مدیریت منابع آب و منازعه: مدیریت آب بسیار پیچیده و کاملا سیاسی است. ایجاد توازن بین علایق رقیب بر سر تخصیص منابع آب و مدیریت کمیابی آب مستلزم نهادهای کارآمدی می باشد. مدیریت منابع آب زمانی بحرانی تر می شود که تصمیمات مدیریتی بدون مشارکت واقعی جوامع محلی و استفاده کنندگان از آب گرفته می شود که این خود باعث نادیده گرفته شدن حقوق محلی می شود که این خود منازعه را در پی دارد.
همچنان که تقاضا و دسترسی به آب غیرقطعی می شود، همه جوامع در برابر مجموعهای از خطرات ملازم با تامین آب شامل گرسنگی و تشنگی، نرخ بالای مرگ و میر و بیماری، کاهش بهرهوری و بحران اقتصادی شکنندهتر میشوند. همه این تاثیرت آب را به یک بحران نگرانی جهانی ارتقا میدهد. چالش حکمرانی قرن بیست و یکم قرار دادن آب در مرکز تمامی فرایندهای تصمیمگیری در تمامی سطوح است. به این دلیل که اولا، آب منبعی طبیعی است که همه فعالیتها بدان وابسته است و دوما، آب موضوعی تنها منطقهای و یا محلی نیست که بتواند به تنهایی در این سطح مدیریت شود.
نظریات پژوهش
نظریه رشد ملی و خشونت بین المللی2
این نظریه از طرف "نازلی شکری3" و "رابرت نورث4" ارایه شده است. این دو معتقدند که "یک جمعیت در حال رشد، تقاضاهایش برای منابع اساسی نیز افزایش مییابد. با پیشرفتهتر شدن تکنولوژی، گوناگونی و میزان منابع مورد نیاز جامعه بیشتر میشود. در صورت برآورده نشدن تقاضاها، برای ایجاد تواناییهای جدید جستجو به عمل خواهد آمد و چنانچه این منابع را نتوان در داخل مرزهای کشور به دست آورد فشارهای جانبی برای تحصیل آنها از آن سوی مرزهای ملی به وجود خواهد آمد. یک کشور حتماً مصمم نیست که ارضای نیازهایش را در ورای خاک خود تأمین کند. ممکن است به کمتر نیز قانع و نگاهش متوجه داخل باشد. ولی بیشتر کشورهای نوین صنعتی به نحوی از انحاء فشارهای جانبی نیرومندی را از خود بروز میدهند" (Choucri & North,1975).
نظریه ریچارد اشلی5
وی فرض میکند که انسانها بر اساس نوعی فرایند دیالکتیکی برای کاستن از شکافها میان هستها و بایدها میکوشند. انسانها در رقابتی بیپایان بر سر منابع کمیاب با محیط خود به تعامل میپردازند. اشلی با قبول تبیین مبتنی بر فشارهای جانبی "شکری" و "نورث" در مورد منازعات بین المللی، به عنوان نقطه عزیمت کار خود، بر عوامل جمعیتی، تکنولوژیک و اقتصادی در داخل کشورها و در تعاملاتشان با یکدیگر تأکید میگذارد. رشد جمعیت و پیشرفت تکنولوژی موجب تقاضاهای فزایندهای میگردد که باید برآورده شوند. وقتی تقاضاهای در حال گسترش کشورها با هم تلاقی میکند و نمیتوان راههایی مبتنی بر همکاری یافت، ممکن است منازعه بین المللی بروز کند (Ashley,1980).
نظریه کی.جی. هالستی6
وی در مطالعهای که در سال 1986 راجع به زمینههای موضوعی اختلافات بینالمللی که در نهایت منجر به جنگ و درگیری حکومتها شدهاند، به انجام رسانده است، 97 اختلاف بین کشوری را در فاصله سالهای 1919 تا 1986 به عنوان نمونه انتخاب کرده و از میان آنها، شش عامل زیر را به عنوان ریشههای اختلاف و کشمکش بین کشورها قلمداد میکند:
1- اختلافات ارضی محدود
2- اختلافات مرتبط با ترکیب حکومت و نوع رژیم سیاسی
3- اختلاف به خاطر شرف ملی
4- امپریالیسم منطقهای
5- جنگهای آزاد سازی یا جنگهای انقلابی
6- اختلافات ناشی از هدف یک دولت برای متحد ساختن کشوری تقسیم شده (Holsti,1986).
نظریه پیتر هاگت7
مدل "هایپوتیتکا"8 از پیتر هاگت تلاشی است در راستای مطالعه عوامل جغرافیایی تنشزا در روابط و مناسبات میان کشورها. این مدل متضمن کشوری فرضی است دارای مجموعهای از وضعیتهای اختصاصی که موجب پیدایش مشاجرات با همسایگانش میشوند. این کشور فرضی، "محصور در خشکی"9 بوده و دارای دوازده نقطه بالقوه تنشزا در روابط با همسایگانش میباشد (Haggett,1983 & 2001). هاگت این مدل را برای اولین بار در سال 1972 میلادی در چاپ اول کتاب "جغرافیا: ترکیبی نو"10 ارائه داد. هاگت در این مدل به دوازده عامل جغرافیایی تنشزا در روابط و مناسبات میان کشورها به شرح زیر اشاره کرده است:
1- حقوق دالانی برای کشور محصور در خشکی جهت دسترسی به دریا از طریق خاک کشور همسایه
2- اختلاف در نحوه تفسیر خط تقسیم آب (آبپخشان) در مرزهای کوهستانی
3- مرز بینالمللی رودخانهای متغیر
4- اختلاف در تعیین مرز در دریاچه مشترک و چگونگی بهرهبرداری از منابع آن
5- ربودن آب قسمت علیای رود توسط کشور فرادست رودخانه
6- امتداد و گسترش سرزمینی و فضایی یک گروه قومی – زبانی به خاک کشور همسایه
7- استقرار یک گروه اقلیت نژادی و قومی در امتداد دو مرز بینالمللی
8- جابجایی فصلی کوچنشینان در دو سوی مرز بینالمللی
9- جنبش جداییطلبان قومی در فضای داخلی یک کشور
10- استقرار یک منبع مهم بینالمللی در نزدیکی مرز که مورد ادعای همسایگان باشد. این منبع مهم ممکن است یک منبع استراتژیک نظیر اورانیوم و یا یک منبع فرهنگی نظیر مکانهای مقدس باشد.
11- ادعای یک کشور به خاک کشور همسایه برای حفظ موقعیت برتر و حیاتی مناطق و منابع مرزی خویش
12- منازعات قانونی بر سر باروری مصنوعی ابرها به منظور تأمین باران در فضای داخلی یک کشور و ایجاد بارش در قلمرو کشور همسایه در اثر حرکت و جابجایی ابرها.
در شکل شماره 2، مدل هایپوتیتکا پیتر هاگت و دوازده عامل جغرافیایی تنشآفرین نشان داده شده است.
شکل 2: مدل هایپوتیتکا پیتر هاگت و دوازده عامل جغرافیایی تنشآفرین
Source (Hagget, 1983: 477 & 2001:522)
نظریه جفری کمپ و رابرت هارکاوی
جفری کمپ11 و رابرت هارکاوی12، در کتاب جغرافیای استراتژیک خاورمیانه و در مطالعهای که راجع به عوامل جغرافیایی ایجادکننده مناقشات منطقهای در خاورمیانه انجام دادهاند، چهار گروه از موارد زیر را که دارای مشخصات جغرافیایی هستند، به عنوان عوامل به وجود آورنده مناقشات میان کشورها قلمداد کردهاند: 1-روندهای جمعیتشناسانه و بیقرینگیها؛ 2- قومیت، مذهب و جنگ داخلی؛ 3- اختلافات سرزمینی؛4- مناقشه بر سر آب. وی در زمینه مناقشه بر سر آب عنوان می کند که: "امروزه با مد نظر قرار دادن افزایش جمعیت دنیا و رشد کمی مصرف آب ناشی از آن، افزایش شهرنشینی، بالا رفتن سطح کیفی معیشت مردم و نیاز بیشتر به آب، پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی در بیشتر نقاط جهان، نیاز فراوان به آب در امور رو به گسترش صنعت و کشاورزی و ... باید منتظر بود که منابع آب شیرین در قرن 21 به یکی از سرچشمههای اصلی بروز تنش و منازعه در روابط کشورها در سطح جهانی و افزایش اختلاف و کشمکش میان گروههای قومی و شهروندان یک کشور در سطح ملی تبدیل شود" (کمپ و هارکاوی،1383: 173-165). کمپ و هارکاوی در این مطالعه، کشمکش و مناقشه کشورهای لبنان، سوریه، اسرائیل و اردن بر سر حوزه رود اردن، اختلافات ترکیه، سوریه و عراق بر سر حوزه دجله و فرات، مناقشه مصر، سودان و اتیوپی بر سر حوزه نیل را مورد مطالعه قرار دادهاند و به این نتیجه رسیدهاند که مناقشه بر سر آب یکی از عوامل جغرافیایی پایدار در ایجاد تنش و منازعه بین کشورها به شمار میرود.
همانگونه که مشاهده شد منابع آب به عنوان یکی از منابع رقابت و منازعه جایگاه خاصی در نظریه های منازعه و رقابت دارد. در برخی از نظریه ها به این عامل به صورت مستقیم و در دسته ای دیگر از نظریه ها به صورت غیرمستقیم به آن اشاره شده است. در ادامه مدل نظری پژوهش ارایه می شود.
شکل 3: مدل نظری پژوهش: منابع آب و منازعه و رقابت و پیامدهای آن
محیط شناسی پژوهش
سیستان نام قسمتی از سرزمین های شرقی ایران است که از سمت شمال به خراسان و از سمت جنوب به بلوچستان محدود می شود و ادامه آن در سمت شرق در داخل کشور افغانستان واقع شده است. امروزه این منطقه بخشی از استان سیستان و بلوچستان است که وسعت این سرزمین 8117 کیلومتر مربع میباشد. سیستان سرزمینی تقریبا هموار است و خاک زمینش بیشتر از نشستهای رود هیرمند شکل گرفته است. هیرمند رگ حیاتی سیستان بوده و حیات این استان با این رود ارتباط مستقیم دارد. تاکنون هیچ توافقنامه مشترک بین افغانستان، ایران و ترکمنستان در ارتباط با تعیین وضعیت حقوقی این رودخانه منعقد نشده است دولتهای حوضچه هریرود در شاخههای فرعی که در قلمرو این کشورها هستند سدهایی ساختهاند که باعث مسدود شدن جریان اصلی آب به شاخه اصلی میشود (مشهدی و اکبری، 1399: 309).
هیرمند یکی از حساس ترین رودخانه های مرزی ایران است که از رشته کوه های هندوکش و بلندیهای بابا یغما در 40 کیلومتری غرب کابل سرچشمه میگیرد و از جنوب غربی کابل پس از پیوستن به رودخانه دیگری به نام ارغنداب وارد دشت مارگون می شود و در ادامه کار در بند کوهک در 36 کیلومتری جنوب غربی زابل وارد خاک ایران میشود و از این نقطه به دو شاخه سیستان و پریان تقسیم میشود که شعبه سیستان به خاک ایران میآید. هیرمند حوزه آبریز پهناوری دارد که اندازه آن در حدود 150 هزار کیلومتر مربع برآورد میشود. طول رودخانه هیرمند تا پیش از انشعاب در نقطه مرزی یک هزار و 500 کیلومتر و در برخی منابع یک هزار و 400 کیلومتر ذکر شده است. عرض آن نیز از 200 متر تا 900 مترمتغیر است و عمق آن به 3 تا 4 متر می رسد. بارش در حوضه آبریز هیرمند اندک است و آب آن بیشت